خداناباوران

:هدف ما از این وبسایت

ما این وبسایت را صرفاً برای دادن اطلاعات درست کردیم. صدایی برای کسانی که به حمایت ما نیاز دارند. کسانی که در جوامعی چون ایران در انزوا زندگی می‌کنن. ما احساس می‌کنیم که وجود یک همچین وبسایتی در جامعه ایران همیشه خالی بوده و سعی خود را می‌کنیم تا این کار را به نحو احسنت انجام بدهیم. این تازه اول راه است، با برنامه های طولانی مدت، کمک و نظرات شما عزیزان بی تردید به موفقیت های زیادی خواهیم رسید. 

وبلاگ

برای جلوگیری از ویروس دین

از دید ریچارد داکینز دین مانند یک چیز عفونی می‌باشد. چیزی هست که به ذهن‌میچسبد درست مثل یک ویروس معمولی که به بدن میچسبد و بدن را تحت کنترل خودش در می آورد تا بهتر بتونه خودش را تبلیغ کنه. او معتقد است که بدلیل اینکه همه ما طوری بار آمده ایم که همیشه میبایست به دین احترام میگذاشتیم، پس هر گونه نظری حتی نظری خیلی ملایم هم با واکنشهای شدیدی مواجه می‌شود. او مردمی که دین را بدون هیچ مدرکی قبول می‌کنند و به بهانه آن اعمالی انجام می‌دهند که به بقیه آسیب میرساند را رد می‌کند. داوکینز بر ادعای خود تأکید می کند که اعتقادات مذهبی در نتیجه شواهد در حمایت از آنها گسترش نمی یابد ، بلکه به طور معمول از طریق انتقال فرهنگی ، در بیشتر موارد از والدین یا از افراد کاریزماتیک صورت می گیرد. وی از این امر به عنوان "اپیدمیولوژی ، یاد می‌کند نه شواهد" علاوه بر این داوکینز این فرایند را از گسترش ایده های علمی متمایز می کند ، که به گفت وی محدودیت آن با الزام به مطابقت با برخی از فضایل روش شناسی استاندارد است:

اشکال کار دین کجاست؟

دین بر سر راه علم مانع‌تراشی می‌کند، تعصب را تقویت می‌کند، تنگ‌نظری نسبت به همجنس‌گرایان را تشویق می‌کند، و اثرات منفی دیگری نیز بر جامعه دارد. مثلاً واعظان مسیحی جنوب آمریکا بردگی سیاهان را با رجوع به انجیل توجیه می‌کردند، به این ترتیب که سیاهان را از نسل فرزندان گناهکار ابراهیم می‌دانسته‌اند. در خلال جنگ‌های صلیبی، کافران و مشرکانی را که به مسیحیت نمی‌گرویدند می‌کشتند، و نمونه‌های دیگر که ذکر شده‌است.یک زیان دیگر دین، تلقین ایدئولوژی و تعصب به کودکان است. تعلیم آموزه‌های دینی در مدارس مذهبی به کودکان، به مثابه «سوءاستفادهٔ ذهنی» والدین از کودکان است ۱ بی‌خدایان می‌توانند زندگی شاد، سرشار، متعادل، و ازلحاظ فکری پرباری داشته‌باشند. ۲ انتخاب طبیعی و دیگر نظریه‌های علمی بهتر از «فرضیهٔ وجود خدا» به کار تبیین جهان جانداران و چه‌بسا کل کیهان می‌آیند. ۳ نباید کودکان را به کیش والدین‌شان دانست و بر آن‌ها برچسب دین خاصی زد. اصطلاحاتی مثل «بچه کاتولیک» یا «بچه مسلمان» باید منزجرکننده محسوب شوند. ۴ بی‌خدایان باید به بی‌خدایی خود مفتخر باشند نه شرمنده؛ زیرا بی‌خدایی فرد نشانهٔ صحت و استقلال ذهن اوست

نظریه انفجار بزرگ

نظریه انفجار بزرگ چیست؟ بنا بر این نظریه، تمامی ماده و انرژی جهان در ابتدا در یک مکان قرار داشته و پس از انفجار به طور مدام بسط یافته است. تا دهه ۱۹۶۰ میلادی، هیچ اثبات قانع‌کننده‌ای مبنی بر این که این نظریه‌ای غالب است وجود نداشت. نظریه انفجار بزرگ چگونه تایید شد؟ در ۱۹۶۵،‌ دو ستاره‌شناس به نام‌های رابرت ویلسون و آرنو پنزیاس روی یک آنتن بشقابی برای برقراری ارتباطات رادیویی بهتر کار می‌کردند. آن‌ها مرتبا سیگنالی در پس‌زمینه دریافت می‌کردند که در ابتدا دلیلش را وجود مدفوع پرنده روی نوک آنتن بشقابی می‌دانستند! این احتمال منتفی شد اما بخت با آن‌ها یار بود تا از وجود گروهی از فیزیکدانان نظری آگاه شوند که در مکانی واقع در ۶۵ کیلومتری پرینستون در حال بررسی نور به جا مانده از مرحله آغازین مه‌بانگ (بیگ بنگ یا انفجار بزرگ) یعنی مرحله گلوله آتشین بودند. این دو گروه در ادامه باهم تلفنی حرف زدند و معلوم شد سیگنال دریافتی با تشعشعات تابش زمینه کیهانی که احتمالا در مرحله انفجار گلوله آتشین تولید شده، مطابقت دارد. کشف این تشعشعات توسط ویلسون و پنزیاس باعث شد تیم تحقیقاتی پرینستون اولین گروهی باشد که نظریه انفجار بزرگ را تایید می‌کند. عزم راسخ آن‌ها در نادیده نگرفتن یک صدای آزاردهنده جایزه نوبل را برایشان به ارمغان آورد.

هدف ما ایجاد نگاه و نگرشی متفاوت از دنیا با ارائه دادن محتوای آموزنده می‌باشد. و همچنین ما صدای کسانی خواهیم بود که به حمایت ما نیاز دارند، به خصوص در کشورهایی مثل ایران و افغانستان که مردم به دلیل عدم اعتقاد احساس انزوا می‌کنند.

پوریا فروهری

چرا باید همراه باشید با خداناباوران

بیایید با آن روبرو شویم ، مؤمنین همیشه خواستار چیزی هستند. روی زانوها ، با بازوهای بلند شده ، در حالی که در امتحانات می نشینند ، در بیمارستان ، قبل از رفتن به جنگ و در حالی که در آن هستند – همه آنها چیزی را طلب می کنند. غالباً ، حتی دو طرف در حال دعا کردن پیش یک خدا هستند و از او نتایج متفاوت میخواهند – مانند جنگ داخلی آمریکا ، جایی که خاطرنشان شد که خدا نمی تواند “برای” و “علیه” برده داری باشد ، زیرا هر دو طرف خواستار حمایت الهی از خود بودند. و علی رغم اینکه هرگز به دعاهای آنها پاسخ داده نشده است ، مگر آنکه شانسی مشکلشان حل شده باشد ، مؤمنین با جدیت ادامه می دهند تا از یک خدای نا پاسخگو بخواهند تا مشکلات خود را برطرف کند ، مشکلات خود را التیام بخشد و آنها را غنی سازد.

ولی ما خداناباوران هرگز مزاحم خدا نمیشویم. ما هیچ چیزی از خدا نمیخواهیم (مگر بخواهیم که تنهایمان بگذارند، ولی نه از خدا!). 

تماشا کردن مومنان واقعاً خسته کننده هست. آنها یکسری کارها را بارها و بارها انجام می دهند. به یک مکان مشخص میروند – معبد ، کلیسا ، مسجد ، هر آنچه که هست – و آیین های مشابه را انجام می‌دهند ، همان آهنگ ها را میخوانند، شعارهای مشابه را می‌دهند، و بارها و بارها همان کتابها را میخوانند. در بعضی موارد هزاران سال …

اما خداناباوران چندان کسل کننده نیستند. ما سرود نمی خوانیم (فالش یا غیر فالش) ما با مزمورهای بی روح ، مناجاتها یا هر چیز دیگری که خدا قبلاً احتمالاً تاکنون یک صد میلیونی از آن را شنیده است را تکرار نمیکنیم. ما مشروب میخوریم، آزادی را دوست داریم، ما میرقصیم، ما با هم بودند را دوست داریم، ما بوسیدن را دوست داریم ما یکدیگر را قضاوت نمیکنیم. ما میخواهیم در این دنیا زندگی کنیم. ما دنبال این نیستیم که کارهای کسل کننده ای انجام بدهیم که شاید در آن دنیا تمام چیزهایی که در این دنیا نخواستیم را بدست بیاوریم. 

exercitation ullamco.

تقریباً هر دین یا مذهبی، داستان‌هایی از مصیبتهای گوناگون را دارد. چه در کتابهای مقدس آنها، چه در تاریخ آنها مانند اخراج مسلمانان از بغداد و یا سقوط بیت المقدس در ابتدا به رومیان، سپس مسلمانان ‌و تقریباً همه. همه این مذاهب معمولاً بی لیاقتی خود و یا وجود کفار یا خداناباوران را علت غضب خدا میدانستند. این همیشه یک راه خوب برای یکتا پرستان بود برای سرزنش نکردن خدا به خاطر فجایع طبیعی که هزاران انسان ، زن و کودک بی گناه را می کشته. برخی از مذاهب حتی از ظرفیت مخرب خدای خود لذت می برند. این بهترین روش برای ثابت کردن لزوم خدا در دنیای باستان بود ولی چطور این افسانه ها هنوز در دنیای مدرن امروز باور مردم می‌شوند چیزی است که قابل درک برای خداناباوران نیست. خدا قدرتمند است زیرا خدا می تواند ما را با فجایع طبیعی یا گرفتاری یا طاعون مجازات کند. 

وجود خداناباوران، در قالب افراد غیر مومن، همیشه توجیهی برای کارهای خدا از جمله کشتار توسط بلاهای طبیعی، بیماری‌های فراگیر و ‌قحطی برای هزاران سال بوده است. بنابراین ما همیشه تقصیر را برعهده میگیریم تا خداباوران هیچ وقت خدا را حتی زمان مرگ عزیزیانشان نفرین نکنند.